loveHidden
یک آه
من بودم ، تو و یک عالمه حرف
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !
کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی، یک آه چقدر وزن دارد

دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 10:35 :: نويسنده : raha

کارت پستال درخواستی طراحان

 
 
 
داستان از اونجا شروع شد که...

 

خیلی عصبانی بود کفت اگه منو دوست داری ثابث کن

 

گفتم چه جوری؟

 

تیغ و برداشت و گفت رگتو بزن

 

گفتم مرگ زندگی دست خداست

گفت منو دوست نداری

 

 

تیغو برداشتم و رگمو زدم

 

وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم

 

 

 

یواش تو گوشم گفت

 

 

 

اگه دوستم داشتی منو تنها نمی ذاشتی

 

 

دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 10:19 :: نويسنده : raha

 

چقدر باهات حرف دارم و چقدر خرابم      کاش لااقل بودی میدادی یه خط جوابم

تو که هی‌ میگفتی‌ تا ته خط باهام هستی      چرا رفتی‌ و با درد دست و پاهامو بستی؟

چرا ؟ ها ؟ بخدا تا به من حرفی‌      نزنی‌ نمیرم تو چرا واقعا رفتی‌؟

لااقل یه چیزی بگو، بگو دوستت نداشتم      بگو از خدام بود که تو شب و روزت نباشم

یعنی‌ قصدت از اول این بود که با من نمونی؟      حرف بزن، تو که اینقدر نامرد نبودی

چی‌ میگم اون دیگه نیست پیشم      چشم، تو این امتحان هم بیست میشم

ولی‌ چرا از سنگه قلب‌ها در این شهر تاریک      اسیر کابوسم تو یلدا‌ترین شب تاریخ

کابوسی که نفس رو تو سینه حبس میکنه      و میبینم یکی‌ دیگه تنت رو لمس میکنه

هه...  داره تنم میلرزه      واسه ادامه ی خوابم حتی قلم میترسه

ختم کلام رفتی‌ از این آغوش چه راحت      و باز منم تنها و خاموش چراغم

 

نیستی‌ حال من خرابه نیستی‌ دستام سرد سرد      چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد

نیستی و هوای این گریه داره بغضمو میشکنه      من مردم و دست‌های تو قاتل منه

چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 23:25 :: نويسنده : raha

 

فکر میکردم در قلب تو محکومم به حبس ابد !
به یکباره جا خوردم وقتی زندان بان بر سرم فریاد زد :
هی تو آزادی !!!
و صدای گامهای غریبه ای که به سلول من می آمد !!!

چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 23:17 :: نويسنده : raha

ایــــــن شعــــــــر ها بروند بــــــه جـــهنم


مــــن مجـــــنون آن لحظـــــه ام كـــه

قلبـــــــت زیـــــــر ســــرم دســــتو پا بــــزند
چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 23:13 :: نويسنده : raha

 

مرد با چشم هایش عاشق می شود یه زن با گوش هایش ...
برای همینه که زن ها آرایش میکنن و مردها دروغ میگن

چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : raha


سلام عشقم سلام به رو ماهت همه زندگیم

 

بازم اومدم تا از قشنگی یه شبه دیگه که با هم ساختیم بگم

 

دیشب 24 دی ماه سال 91 ساعت 10 اومدی پیشم کلی خوش گذشت کلی با هم گفتیمو خندیدیم بعد یه مدت زیاد با دلتنگی فراوون محکمه محکمه محکه همو بغل کردیم وای هر چی از حس خوب و بی نظیر این آغوش بگم کم گفتم چه آرامشی داشت تو تموم عمرم همچین حسی نداشتم خیلی عالی بود

 

خیلییییییییییییییی خیلییییی خیلیییییییییییییییییی زیاد دوست دارم اینقده زیاد که اصلا وسعتش رو نمیتونم بگم

 

دیووونه وار دوست  دارم بمون همش تو زندگیم خدا تو رو ازم نگیره

 

اووووووووووووووووووف من فدای تو بشم الهی

 

 

ای دیوونه، دیوونه وار دوست دارم

 

دل میدونه واسه تو آروم ندارم

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : raha

اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم: “دوستت دارم” و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی.

همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آنها علاقه و نیاز داری.

مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: “مرا ببخش”، “متاسفم”، “خواهش می‌کنم”، “ممنونم” و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن. هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری.
خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن!
به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری بگو: “چقدر برایت ارزش دارند.”
اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهد گشت… همراه با عشق

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا...!

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : raha

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : raha

چرا فکر میکنی هر دختری میاد تو زندگیت باید باهاش سکس داشته باشی؟ چرا فکر میکنی اگه یه روز، یه جا، موقعیتشُ داشته باشی که با یکی سکس کنی، ولی نکنی، یا حتی اصلا بهش فکر نکنی مشکل داری؟ چرا فکر میکنی دوستی دخترُ پسر فقط تو سکس خلاصه میشه ؟ یا چرا فکر میکنی نمیشه یه دخترُ بغل کنیش، ببوسیش، حتی شب تا صبح کنارشُ تو بغلش بخوابی، ولی به سکس باهاش فکر نکنی ؟ یا........ یا حتی چرا فکر میکنی اگه یه دختری که دوسش داری بهت پیشنهاد سکس بده وُ تو رد کنی احمقی ؟؟؟!!! به خدا اینطور نیست.. میتونی با یه دختر خیلی راحت باشی،
میتونی از سرُ کول هم برین بالا،
میتونی با هم شوخیایی کنینُ فحشایی به هم بدین که حتی به دوستای پسرتم نمیدی،
میتونی کنارش بخوابی، تا صبح...
بغلش کنی،
ببوسیش....
ولی باهاش سکس نکنی

یه دوستایی هستن که خیلی ارزش دارن،
یه دوستیایی هستن که خیلی ارزش دارن،
تو این دوره زمونه که مردا نامردن،
میتونی زنایی پیدا کنی که،
با همه ی ظرافتُ
با همه ی زنونگیشون...
از صد تا مرد مرد ترن،
مث کوه...
میتونی بهشون تکیه کنی
الکی به خاطر یه شب، دو شب، ده شب،....سکس.....این دوستیا رُ خراب نکن

حیفه......

سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 11:41 :: نويسنده : raha

دوستدارم خدا جونم..

عشقی که بهم دادی و خیلی دوسشدارم..

 

یه کوچولو کمتر از تو..

خودتم خوب میدونی چقده.. 

 

 

 

 

 

 

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 12:15 :: نويسنده : raha

 

این جمله روهیچ وقت فراموش نکن:

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش

شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی

 و

 از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن

چون شايد هيچ وقت ،هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشه. 

 

این رو هم یادت نره که:

 زندگی دو روزه.یه روز با تو یه روز برعلیه تو.

آن روز که با توست مغرور نشو

و آن روزکه برعلیه توست نا امید نشو.

 

شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, :: 14:25 :: نويسنده : raha

عزیز من ببخش که تو خیالمم حتی بوست  نمی کنم

 ببخش که دست من هنوز لایق دستات نشده

راستی بدون که قلب من دلخور از حرفات نشده


این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم
خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم
سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم
این جمله رو اینقد میگم تا که فراموشت

 

 

 

همیشه  از همان  ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم  و کابوس خداحافظی را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد  ... خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ

جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 19:17 :: نويسنده : raha

 

هرگزلحظات با تو بودن را از یاد نخواهم برد .هرگز لبخند های ملیح وبی ریایت

را از یاد نخواهم برد.لحظات در گذر است ودقیقه دقیقه های ساعت برایمان مهم

است زیرا که دیگر تکرار نمیشوند شاید روزگاری یادمان آری که دیگر هیچ

نشانی از ما نباشد اما برگه ها بیانگوی دوستی بین ماست .بدان که هرگز

ازخاطرم نمی روی وبا تو بودن برایم لذت بخش است .

  اینک تو را به خدای زیبایی ها میسپارم

روزها ازپی هم میگذرند ونشانی از خود باقی نمی گذارند

ولی ای تنهاترین رویای عشق  هیچ چیز خیال تورا از من جدا نمی کند

جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 19:3 :: نويسنده : raha


 

 

 

 

                       جمالاتی در مورد عشق

خدا مشتی خاك را بر گرفت. می خواست لیلی را بسازد، از خود در آن دمید و لیلی پیش از آن كه با خبر شود عاشق شد. سالیانی است كه لیلی عشق می ورزد، لیلی باید عاشق باشد. زیرا خداوند در آن دمیده است و هركه خدا در آن بدمد، عاشق می شود.
لیلی نام تمام دختران ایران زمین است، نام دیگر انسان.
لیلی زیر درخت انار نشست، درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شدند، داغ داغ، هر اناری هزار دانه داشت. دانه ها عاشق بودند، بی تاب بودند، توی انار جا نمی شدند. انار كوچك بود، دانه ها بی تابی كردند، انار ترك برداشت. خون انار روی دست لیلی چكید. لیلی انار ترك خورده را خورد. مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین است، فقط كافیست انار دلت ترك بخورد.
خدا ادامه داد: لیلی یك ماجراست، ماجرایی آكنده از من، ماجرایی كه باید بسازیش.
شیطان گفت: تنها یك اتفاق است، بنشین تا اتفاق بیفتد.
آنان كه سخن شیطان را باور كردند، نشستند و لیلی هیچ گاه اتفاق نیفتاد.
اما مجنون بلند شد، رفت تا لیلی اش را بسازد ...
خدا گفت: لیلی درد است، درد زادنی نو، تولدی به دست خویش.
شیطان گفت: آسودگی ست، خیالی ست خوش.
خدا گفت: لیلی، رفتن است. عبور است و رد شدن.
شیطان گفت: ماندن است و فرو در خویشتن رفتن.
خدا گفت: لیلی جستجوست. لیلی نرسیدن است و بخشیدن.
شیطان گفت: لیلی خواستن است، گرفتن و تملك
خدا گفت: لیلی سخت است، دیر است و دور از دسترس
شیطان گفت: ساده است و همین جا دم دست است ...
و این چنین دنیا پر شد از لیلی هایی زود، لیلی های ساده ی اینجایی، لیلی هایی نزدیك لحظه ای.
خدا گفت: لیلی زندگی است، زیستنی از نوعی دیگر.
لیلی جاودانی شد و شیطان دیگر نبود.
مجنون، زیستنی از نوعی دیگر را برگزید و می دانست كه لیلی تا ابد طول می كشد. لیلی می دانست كه مجنون نیامدنی است، اما ماند، چشم به راه و منتظر، هزار سال.
لیلی راه ها را آذین بست و دلش را چراغانی كرد، مجنون نیامد، مجنون نیامدنی است.
خدا پس از هزار سال لیلی را می نگریست، چراغانی دلش را، چشم به راهی اش را.
خدا به مجنون می گفت نرود، مجنون به حرف خدا گوش می داد.
خدا ثانیه ها را می شمرد، صبوری لیلی را.
عشق درخت بود، ریشه می خواست، صبوری لیلی ریشه اش شد. خدا درخت ریشه دار را آب داد، درخت بزرگ شد، صدها شاخه، هزاران برگ، ستبر و تنومند.
سایه اش خنكی زمین شد، مردم خنكی اش را فهمیدند، مردم زیر سایه ی درخت لیلی بالیدند.
لیلی هنوز هم چشم به راه است چراكه درخت لیلی ریشه می كند.
خدا درخت ریشه دار را آب می دهد.
مجنون نمی آید، مجنون هرگز نمی آید. مجنون نیامدنی است، زیرا كه درخت ریشه می خواهد.
لیلی قصه اش را دوباره خواند، برای هزارمین بار و مثل هربار لیلی قصه باز هم مرد. لیلی گریست و
گفت: كاش این گونه نبود.
خدا گفت : هیچ كس جز تو قصه ات را تغییر نخواهد داد.
لیلی! قصه ات را عوض كن.
لیلی اما می ترسید، لیلی به مردن عادت داشت، تاریخ به مردن لیلی خو گرفته بود.
خدا گفت: لیلی عشق می ورزد تا نمیرد، دنیا لیلی زنده می خواهد.
لیلی آه نیست، لیلی اشك نیست، لیلی معشوقی مرده در تاریخ نیست، لیلی زندگی است.
لیلی! زندگی كن.
اگر لیلی بمیرد، دیگر چه كسی لیلی به دنیا بیاورد؟ چه كسی گیسوان دختران عاشق را ببافد؟
چه كسی طعام نور را در سفره های خوشبختی بچیند؟ چه كسی غبار اندوه را از طاقچه های زندگی بروبد؟ چه كسی پیراهن عشق را بدوزد؟
لیلی! قصه ات را دوباره بنویس.
لیلی به قصه اش برگشت.
این بار نه به قصد مردن، بلكه به قصد زندگی.
و آن وقت به یاد آورد كه تاریخ پر بود از لیلی های ساده ی گمنام ...

جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 16:3 :: نويسنده : raha

 

صبر کردن دردناک است
 
و فراموش کردن دردناک تر

 ولی از این دو دردناک تر این است که ندانی باید صبر كنی یا فراموش

 

 

http://upload.p30pedia.com/uploads/1285397685.jpg
جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 15:56 :: نويسنده : raha

روزگاری خواهد رسید که در آغوش دیگری خفته ای به یاد من

ستاره هارا خواهی شمرد تا آرام شوی

دلت هوایم را خواهد کرد

به یاد خواهی آوردبا هم بودن هایمان را

به یاد خواهی آورد اشکهایم را

به یاد خواهی آورد خنده هایم را

به یاد خواهی آورد آغوشم را

مطمئنم در ان لحظه در دلت می گویی :من آغوشت را می خواهم...

دوستت داشتم سلوا

جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 15:32 :: نويسنده : raha

 

به نـــام خـــــدای قصـــــــہ هـــــا

 

یکی بــــــــود یکی نبود                               داستـــــــــان زندگی ماست 

همــیشـــہ هــین بوده یکی بوده ویکی            نبــــوده ، برایم مبهم اســـت که چرا در

اذهان شرقی مان باهم بودن وباهم سـاختن        نمیگنجد وبـــرای بودن یکی،بــــایددیگرے

 

نباشدهیـــــــچ قصـــہ گویی نیست که داستانش اینــــگونه آغازشودکــه یکی بود دیـــــگرے

هم بود؛همـــہ با هم بــــــودند؛ومااســـــیراین قصــــــــــہ ے کهـــن براے بــــودن یــــکی،

دیـــگرے رانیــــست میکنــــیم،انــــگارکـــــــــــه هیچکــــس نمیـــــداند،جزمـــــــــــا

وهیچکـــــــس نمیفـــهمدجـــــــــزما،وخلاصــــــــــــہ ے کــــــــــلام آنـــکس که

نمیـــــــداند ونمیفهمـــــدارزشـــی نــــــــــــدارد حتـــــــی بــــــــــراے

زیــــــستن؛ومتاسفـــــــانــــہ ایــــن هـنرے اســــت کـــــــــہ

آ نــــــــراخـــــــوب آمـــــوخــــتـــہ ایم هنـــــــــر:

بـــــــــــــــــــــــــــودن یــــــــــــــکی

ونـــــــــبــــــــــــــــودن

دیـگرے

پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 13:34 :: نويسنده : raha

 

عشق
آغوش تو گناه نيست.....

من در آغوش تو آرامش يافته ام

كه هيچ گناهي با آرامش مانوس نيست

من در آغوش تو امنيت را احساس كرده ام

كه در هيچ گناهي امنيت محسوس نيست

من در آغوش تو تمام زيبايي را لمس كرده ام

كه در هيچ گناهي زيبايي ملموس نيست

پس امانم بده كه تا ابد در دل این زیبایی آرامش يابم

پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 13:33 :: نويسنده : raha

دیوونه ی نگاهتم. وقتی بهت زل می زنم

با شوخیا و خنده ها . می خوام بهت پل بزنم

می خوام بگم حقیقت رو . بگم چقدر دوستت دارم

دلم می خواد بفهمی که .واسه تو کم نمیذارم

از بابت اشکای تو . دلم پشیمونه هنوز

دلم برات اسیر و . اسارتش بی انتهاست

پایان عشق منو تو . نبودنه خود خداست

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : raha

خدایا وقتی دلت میگیره چیکار میکنی؟؟؟؟

میری یک گوشه میشینی و گریه میکنی؟؟؟

هی با نگات بازی میکنی که یادش بره میخواسته گریه کنه؟؟

یه لیوان آب میخوری بغضتو بفرستی پایین؟؟؟

یادت میاد خدایی و باید همیشه تنها باشی؟؟؟

خدایا نمیدونی من این روزا چقدر خدا بودم؟؟؟

پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 12:53 :: نويسنده : raha

این لحضه ها تنم یه اغوش گرم میخواهد با طعم عشق نه هوس

این لحظه ها

لبانم رطوبت لبهایی را میخواهد با طعم محبت نه شهوت

این لحظه ها

گیسوانم نوازش دستی را میخواهد با طعم ناز نه نیاز

این لحظه ها

تنی می خواهم که روحم را ارضا کند نه جسمم را

پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 12:38 :: نويسنده : raha

وقتی که سرت شلوغه ؛ وقتی که داری خوش میگذرونی ، اون موقعه اگه به یادش بودی ... دوســــت داشتنت رو نشــــون دادی وگرنـــه همــــــــــــه ­ توو تنهاییشون دنبال یه همدم میگردن...

چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 18:59 :: نويسنده : raha

1. عنصر آتــش "الهــام پذیــر" :( فـروردین , مـرداد , آذر )
پر انرژی , پرتحرک , عاشق زندگـی .
این افراد به ظاهر خیلی اهمیت میدهند و زندگی تجملی را دوست دارند. بسیار تاثیر گذار در دیگران و جذاب
...
2. عنصر هـوا (باد) "نیروهای ذهنی " : ( خـرداد, مهـر, بهمـن )
قدرت فرکانس مغزی بسیار قوی در گیرنده و فرستنده , دید بسیار قوی , فکر آزاد , هوش و ذهن بسیارقوی

3. عنصر خــاک "مادی " : ( اردیبـهشت , شهریـور , دی )
اهل زندگی معمولی و بی ریا , عاشق مالکیت . کمی عجول و بسیار مهربان و حساس

4. عنصـر آب "احساسات" : ( تیـر , آبـان , اسفنـد )
زود رنج و عاطفی , استاد لذت بردن از تمام لحظات , روان و دارای احساساتی پاک..

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : raha

 

مرد رویاهای من کسیه که :
حتی وقتی مث سگ و گربه به جون هم افتادیم
شب نذاره از بغلش جم بخورمو بگه:
آشتی نکردیماااا
ولی من بدون تو خوابم نمیبره...
 

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:47 :: نويسنده : raha

 

چند تا چيز که دخترا دووس دارن ::
?- پوشيدن پيراهن مردونه ي عشقشون ?
?-پوشيدن کت عشقشون وقتي سردشون ميشه و اون کتشو درمياره بهت ميده که بپوشي?
?- وقتي اس ام اس ميزنه که سالم رسيدي؟ ?
?-وقتي که دعواشون ميشه اس ام اس ميده هنوز قهري؟؟ ?
?-وقتي يه پسر بد نگاشون ميکنه و طرف غيرتي ميشه.. ?
?-خوردن آب با ليوان طرف و تو يه بشقاب غذا خوردن ?
?-وقتي گشنه هستن طرف واسشون لقمه مي گيره و غذا ميزاره تو دهنشون ?
?-وقتي از خواب پا ميشي اس ام اس داده گلم هنوز خوابي؟ ?
?- وقتي داره رانندگي ميکنه و دستتونو مي گيره.. ?
?-وقتي حواست نيست نگات ميکنه... ?
??- تو خريد لباس و وسايل شخصي و رنگ مو و مدل مو نظر ميده ... ?
??- وقتي واسش آشپزي ميکني و اوون با لذت ميخوره و از دست پختت تعريف ميکنه ?
??-وقتي تو کارا کمکت ميکنه و ظرف ميشوره ... ?

 

 

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:42 :: نويسنده : raha

 

یـعـنـی مـیـشـه؟
روزی بـرسـه کـه بـیـای..
مـنـو مـحـکـم بـغـل کـنـی.. تـا خـواسـتـم گـِلـایـه کـنـم؛ لـبـامـو بـا بـوسـه بـدوزی..
تـو نـزدیـکتـریـن فـاصـلـه ی مـمـکـن بـگـی:
<< هـــــِـیــســــــــــــ... هـمـه ی غـصـه هـامـون تـمـوم شـد..
دیـگـه هـیـچـوقـت تـنـهـات نـمـی ذارم>>

زندگیمی......

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:35 :: نويسنده : raha

 

 

وقتی زنی عــاشـق میشود،
دستــِـ خـودش نیستــ ؛
بــا صـدای آرام صـحـبـتــ میکند . . .
عـشـوه هـایـش بـیـشـتــر میشود . . .
حـسـادت زنــانــه میکند . . . چـون نمیخواهد کـسی حـتـی بـــه عـشـقـش نـگاه کـنـد،
... هـمـیـشــه میگویـــد تــــو مــال مــن هـسـتـی !

دوستــ دارد عشقش، از پشتــ دستانش را دور بـدنـش حـلـقـه کند، گـردنش را بـبوسـد . .
چشمانش خــُـمـار میشود.
به آرامی گـوشـه ی لـبـش را گـــاز میگیرد . . .
صدایش میلرزد، زیر لب میگوید دوستـتــ دارم !
زن میداند کــه وجودش با عشق کامل تر میشود . . .
و
بــا بــوســـه ای عاشقانــه بــه اوج آرامــش میرسد . . .

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:33 :: نويسنده : raha

 

می گفتی بدون اینکه بهت شب بخیر بگم روزت شب نمیشه....
الان سالها از آخرین شب بخیرم بهت می گذره...
تو که دروغ نمی گفتی فرشته ی من...
حتما تو این چند سال هنوز شب نشده....

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:28 :: نويسنده : raha

 

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:25 :: نويسنده : raha

مدت هاست دلم احساس سنگینی می کند...
مدت هاست یاد گرفته ام گریه نکنم ...
مدت هاست دلم نتوانسته خودش رو سبک کنه ...
مدت هاست دیگر در عمق قلبم کسی لانه ندارد ...
مدت هاست تمام باورم این است که هرچه بود تمام شد، چه خوب چه بد نسیمی بود که وزید و رفت ...
مدت هاست دل تنگ بارانم ...
مدت هاست عاشقی را از یاد برده ام ...
مدت هاست یاد گرفته ام بگویم، بنویسم خوبم تا بقیه بشنوند و بخوانند و باور کنند که خوبم ...
نمی دانم که مدت هاست چرا این گونه شده ام ...

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : raha

میتــرســم ...


کسـی بــوی تنـت را بگیــرد !!!


نغمــه دلـت را بشنــود ...


و تو خــو بگیــری به مـــآنـدنـش !!!


چـه احســاس خـط خطــی و مبـهـم یسـت ...


ایــن عــاشقــانـه هــای حســود مــن !!!

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:18 :: نويسنده : raha

عاشق که میشوی
نا آرام میشوی ، گاهی حسود ، گاهی خود خواه ، گاهی دیوانه، گاهی آرام ، گاهی شاد ، گاهی غمگین ، گاهی خوشبخت ترین
یک روز به خودت میایی میبینی تنهایی ؛ تنها ترین هیچ کسی رو نداری حتی برای درد و دل کردن و حرف زدن...
تنها غم میماند کنارت و تنهایی و سیگار

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, :: 22:7 :: نويسنده : raha

 

خوب به چشمهایش نگاه کنید ... از نزدیک!


  دستانش را بگیرید!


  آنقدر نزدیکش باشید که گرمای نفس هایش را حس کنید!


  خوب عطرش را بو بکشید!


  موقع بوسیدنش از ته دل ببوسیدش... از ته دل ببوییدش ... از ته دل


  لمسش کنید!


 ... از ته دل نگاهش کنید ... از ته دل صدایش کنید!


  از تمام لحظات با هم بودن نهایت استفاده را بکنید!


  روزی می رود ...

 


  و حسرت همه ی اینهایی که گفتم در دلتان می ماند.

 

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 20:15 :: نويسنده : raha

بهت گفت عاشقته و ولت کرد؟
بهت گفت تا آخرش باهات میمونه و حتی همون اولشم جا زد؟
بهت گفت اولین و آخرین عشقم هستی و میمونی و ولی به صد نفر این حرفو زده بود؟
بهت گفت عشقمون ، فقط بین خودمون بمونه و نمیخواد به خانوادت بگی؟
بهت گفت پا به پا باهات راه میام و دیدی دنبال یکی دیگه دوید؟
... همه این چیزا رو دیدی و بازم دنبالشی؟
هنوز هم چشم براهشی؟
عزیز من، قشنگ من، خوب من، دختر خانم، آقا پسر
اگه اون طرف واقعا دوست داشته باشه که فقط تو رو میبینه و بقیه به چشمش هیچن
در نظرش زیباترین و بی نقص ترین موجود دنیا میشی
دنیا رو به پات میریزه
خودش برات چتر میشه تا بارون خیست نکنه
کت تنشو در میاره تا تو سردت نشه
حواستون باشه ارزش شما خیلی بیشتر از اینیه که اون شما رو با بقیه تقسیم کنه
شما قابل احترام هستی، شما خیلی با ارزشی
قدر خودتو بدون

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 20:11 :: نويسنده : raha

هر آدمی
تو زندگیش یه بی معرفت داره
که اون بی معرفت ،
یکی از دوست داشتنی ترین آدمای روزگارشه

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 20:10 :: نويسنده : raha

همه فهمیدند كه عاشق تو شدم ... بهم خندیدند ... مهم نیست بخاطرت غرورمو شكستم ... همه تعجب زده شدند ... مهم نیست بخاطرت مردونگیمو زیر پا گذاشتم ... همه بهم اخم كردن ... بازم مهم نیست بخاطرت زندگیمو دادم ... همه حیرت زده شدند ... مهم نیست گفتم عاشقشم همه مسخره ام كردند ... بیخیال ... خوب هم بهم خندیدن ... هم مسخره ام كردند ... هم غرورمو شكستم ... هم زندگیمو باختم ... و هم .... دیگه چی برام مونده ... فقط هم بخاطر تو بود حالا هم بخاطر تو اینا رو تحمل می كنم ... اره دیونه ها خوب بلدن تحمل بکنن اندازه سه تا دو....

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 20:6 :: نويسنده : raha

 

همین امروز قسم خوردم به هر چه دلدادگی است

 


 خواهم بود

 


خواهم ماند

 


 خواهم خندید

 


 خواهم بخشید

 


 فقط ....

 


  "تــــــــــــــــــــــو بـــــــــــــــاش"

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 20:0 :: نويسنده : raha

چگونه می شود از خدا گرفت چیزی را که نمی دهد ؟؟؟
می گویند قسمت نیست، حکمت است ...
من قسمت و حکمت نمی فهمم ...
تو خدایی ...
طاقــــت را مـــی فهمـــی ... مــــگر نــــه ؟؟!!

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 19:58 :: نويسنده : raha

‎12نشانه اينکه عاشق شده ايد!

1- متن ها و اس ام اس هاي او را دوباره و دوباره مي خوانيد.
2- وقتي با او هستيد بسيار آهسته قدم مي زنيد.
3- هرزمان که پيش او هستيد ، تظاهر به خجالتي بودن مي کنيد.
... 4- وقتي به او فکر کنيد ، قلبتان تند تر و تند تر مي تپد.
5- زماني که به صدايش گوش مي دهيد ، بدون دليل لبخند مي زنيد.
6- وقتي او را تماشا مي کنيد ، ديگر قادر به ديدن اطرافيانتان نيستيد و فقط او را مي بينيد.
7- شروع به گوش دادن آهنگ هاي آرام ميکنيد.
8- او همه فکر شما مي شود.
9- بوي او شما را به وجد مي آورد.
10- متوجه مي شويد که زمان فکر کردن به او ، هميشه با خود لبخند ميزنيد.
11- حاضريد هر کاري برايش انجام دهيد.
12- هنگام خواندن اين متن همواره فقط يک نفر در ذهن شما بود..

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 19:56 :: نويسنده : raha

درباره وبلاگ

با سلام خدمت دوستان گلم این یک موضوع جدید : هرنوع دستور غذا و نون و شیرینی که خواستین با واریز مبلغ کمی دستور آن را به شما میدهیم با فرستادن کد اون غذا و درخواست دستور به ایمیل rahaamiri48@yahoo.com یا پیام این کار انجام میشود و شماره حساب به ایمیل شما میفرستیم یا شماره همراه ممنون از همکاریتون
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان loveHidden و آدرس lovehidden.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 17881
تعداد مطالب : 102
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



Javascripts



انتخاب بهترين وبلاگ ماه

.

قالب وبلاگ
گالری عکس

href='http://avazak.ir'>قالب وبلاگ